جدول جو
جدول جو

معنی نجم مشهدی - جستجوی لغت در جدول جو

نجم مشهدی
(نَ مِ مَ هََ)
به روایت مجالس النفایس جامه بافی میکرده است. او راست:
سرم آن به که ز سودای تو در پا باشد
چون ندیدم سر آنت که سر ما باشد.
(از مجالس النفایس ترجمه حکیم شاه محمد قزوینی ص 254)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُجْ جَ تِ مَ هََ)
سیدمهدی بن غیاث الدین ملقب به پیشنماز مشهدی. نصرآبادی در تذکرۀ خود احوال او را یاد کرده گوید از کودکی علم آموخت و دیوانی مشتمل بر چهارهزار بیت دارد و من آنرا ندیده ام. در مطلع الشمس نیز احوالش آورده و در تذکرۀ غنی نیز یاد شده است. (الذریعه ج 9 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ مِ مَ هََ)
اسمش عبدالحمید، از مشهد رضوی به یزد افتاد. بتحصیل علوم مشغول گشت و در اندک وقتی فارغ التحصیل از علوم قال و قیل گردید. از اشعار او این دو بیت نوشته شد:
نه با جاهش جهان گردد مقابل
نه با قدرش فلک گردد برابر
بود جاه این همه سبحان و الملک
بود قدر اینهمه الله اکبر.
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 111)
لغت نامه دهخدا
(یِ مَ هََ)
از شاعران ایرانی مقیم هند است. وی بروزگار جوانی بدکن رفت و سی سال در آنجا بسر برد. ’و از آنجا به دارالخلافۀ شاه جهان روآورد و نواب برهان الملک سید سعادت خان بهادر به کمال قدردانی مسکنی و وجه معاشی برایش معین فرمود بعد چندی به نیت حضورخدمت نواب در شهر اود، از دهلی برآمده در اکبرآباد به صوب دار بقا رحلت نمود’. این ابیات ازو در تذکرۀ صبح گلشن نقل شده است:
آتشکده در سراغ ما می سوزد
پروانه ز رشک داغ ما می سوزد
شمع دل ماست روشن از مهر علی
تا صبح ابد چراغ ما می سوزد
لغت نامه دهخدا
(نَ مِ مَ هََ)
زکی (میرزا...)، مشهدی الاصل اصفهانی المنشاء، متخلص به ندیم. از شاعران قرن دوازدهم است، و به عهدشاه سلطان حسین صفوی ملازم محمدزمان خان بیگدلی سپهسالار خراسان بود، سپس به خدمت نادرشاه رسید و سرانجام به هنگامی که نادر به بغداد لشکر کشید وی از خدمت سلطنت استعفا خواست و در آنجا مقیم گشت تا به سال 2 هجری قمری درگذشت. او راست:
هر قاصدی که برد به جانان پیام ما
اول ز ننگ کرد فراموش نام ما.
کسی به حال کس از بی کسی نمی سوزد
به مدعای دل روزگار می سوزم.
رقیب از وصل می بالد ندیم از هجر می نالد
یکی را گل یکی را خار در پیراهن است امشب.
در بر عرب واله لیلی مجنون
دیوانۀ بیستون به شیرین مفتون
دست تو ندیم و خاک درگاه نجف
کل حزب بما لدیهم فرحون.
رجوع به آتشکدۀآذر ص 430 و صبح گلشن ص 513 و قاموس الاعلام ج 6 و ریحانه الادب ج 4 ص 183 و فهرست کتاب خانه مجلس ص 438 و ریاض الجنه ص 931 و مقالات الشعرا ص 812 و عقد ثریا ص 58 و فرهنگ سخنوران ص 598 شود
لغت نامه دهخدا